۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۶
اختلاف قالیباف و رئیسی علنی شد؟

چرا قالیباف، علنی می‌گوید، رئیسی، «جهادی و انقلابی» نیست؟

هم میهن:  اینکه می‌گوید اگر می‌خواهید مشکلات‌تان حل شود، باید به یک آدم‌ جهادی رأی بدهید، یعنی آقای رئیسی جهادی نیست. قبل‌تر هم سعید قاسمی گفته بود مشکل مملکت این است که آقای رئیسی به‌اندازه کافی انقلابی نیست. همه مملکت را به‌خط کردند که آقای رئیسی رئیس‌جمهور شود و در این راه حتی حاضر شدند یکی از پایین‌ترین مشارکت‌های سیاسی در ایران رقم بخورد و حالا دوره افتاده‌اند که مشکل مملکت این است که رئیس‌جمهور جهادی و انقلابی نیست!

من اگر کاره‌ای بودم محمدباقر قالیباف را برای دست‌کم یک‌دوره رئیس‌جمهور اعلام می‌کردم. نیاز به انتخابات و این حرف‌ها هم نبود. اگر هم بود همه را ردصلاحیت می‌کردم تا این بزرگوار به‌تنهایی کاندیدا شود و با هر ترفندی هست، رئیس‌جمهور شود. بنده‌خدا عمری است در سودای ریاست‌جمهوری است. من نمی‌دانم این چه مقام شگفت‌انگیزی است که طرف رئیس نیروی انتظامی می‌شود، بازهم دلش می‌خواهد رئیس‌جمهور شود. اگر بحث بر سر قدرت است، تولیت آستان قدس رضوی و ریاست‌مجلس هم در این سرزمین قدرت‌شان کم از رئیس‌جمهور نیست، اما حقیقتاً نمی‌دانم چه رازی در این مقام وجود دارد که باز هم عده‌ای حاضرند همه چیزشان را در ازای این پست بدهند. جالب اینکه هرکدام‌شان هم این پست را تحویل می‌گیرند از زمین و زمان می‌نالند که قوه‌مجریه را با فلان مقدار بدهی تحویل گرفته‌اند و با بهمان مقدار خرابی. اما باز هم وسوسه رئیس‌جمهور شدن دست از سرشان برنمی‌دارد.

آقای محمدباقر قالیباف، چیز عجیبی است. در هر مقام و مرتبه‌ای که قرار می‌گیرد، چشمش به میدان پاستور است. دیروز، پریروز هم در جمع شمالی‌ها حرف‌های غریبی زده. ازجمله اینکه مشکل زباله‌های شمال سه‌ساله حل می‌شود، اما ۵۰سال است که حل نشده. چند مشکل دیگر را هم نام برده؛ ازجمله مشکل محرومیت و ویرانی شهرهای جنگ‌زده‌ای مثل آبادان و خرمشهر و چند معضل دیگر که به‌زعم ایشان ظرف مدت کوتاهی حل می‌شوند، اما به‌شرطها و شروطها و همه حرف آقای قالیباف این است که: انا من شروطها! رک و پوست‌کنده گفته است اگر به من رأی بدهید این مشکلات ظرف مدت کوتاهی حل می‌شود اما اگر رأی ندهید، باید حالاحالاها بسوزید و بسازید. یعنی رسماً و علناً علیه آقای رئیسی موضع گرفته است. اینکه می‌گوید اگر می‌خواهید مشکلات‌تان حل شود، باید به یک آدم‌ جهادی رأی بدهید، یعنی آقای رئیسی جهادی نیست. قبل‌تر هم سعید قاسمی گفته بود مشکل مملکت این است که آقای رئیسی به‌اندازه کافی انقلابی نیست. همه مملکت را به‌خط کردند که آقای رئیسی رئیس‌جمهور شود و در این راه حتی حاضر شدند یکی از پایین‌ترین مشارکت‌های سیاسی در ایران رقم بخورد و حالا دوره افتاده‌اند که مشکل مملکت این است که رئیس‌جمهور جهادی و انقلابی نیست! عجب! خب از کجا معلوم فرداروز همین حرف را درباره آقای قالیباف نگویید. اصلاً سعید قاسمی بشود رئیس‌جمهور، از کجا معلوم فردا همین حرف‌ها را درباره او نگویید؟ با چه ضمانتی؟

حالا دور از این حرف‌های نیمه‌شوخی و نیمه‌جدی، کسی نیست به آقای قالیباف بگوید با این حرف‌هایش دارد به همه می‌گوید مسائل مملکت به‌سادگی قابل‌حل است، اما جمهوری‌اسلامی از حل این مسائل عاجز است! یک بارش رئیس‌جمهور جهادی نبود، دوبار رئیس‌جمهور جهادی نبود، سه‌بار... اصلاً این چه سیستمی است که هیچ‌کدام از رئیس‌جمهورهایش جهادی و انقلابی از کار در نمی‌آیند؟ اگر حقیقتاً میزان رأی مردم است و مردم از رئیس‌جمهور انقلابی و جهادی خوش‌شان نمی‌آید، پس کلاً بی‌خیال چنین رئیس‌جمهوری شوید. شاید اصلا این مردم دل‌شان نمی‌خواهد مشکلات‌شان را حل کنند. زور که نیست. دوست دارند زباله‌های‌شان در کوچه و خیابان‌ رها باشد، شهرهای‌شان محروم و جنگ‌زده باقی بماند، جنگل‌های‌شان به بیابان تبدیل شود و... کلی مصیبت دیگر بر سر آنها آوار شود، اما کسی مثل آقای قالیباف رئیس‌جمهورشان نشود.

بازهم دور از این حرف‌های نیمه‌شوخی و نیمه‌جدی، مشکل آقای قالیباف همان مشکلی است که دولت کنونی به آن دچار است و اصلا اگر مشکلات به‌ظاهر ساده بیش از نیم‌قرن است که حل نشده‌اند، به‌همین‌دلیل ساده‌انگاری مشکلات است. مشکل اینجاست که بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر فلانی که جهادی نیست برود و جایش را بهمانی که جهادی است بگیرد، مملکت گل‌وبلبل می‌شود. مشکل اینجاست که ما فکر نمی‌کنیم و نمی‌دانیم: شرط رها شدن خرد و عشق و همت است این چیزها که ساده مهیا نمی‌شود.

وقتی عقلانیت در اداره امور حاکم نباشد، اگر همه جهانیان هم جهادی باشند، بازهم کاری از پیش نخواهد رفت. اگر تعلق و عشق به سرزمین مادری وجود نداشته باشد، از کرات دیگر هم نیروی جهادی وارد کنید، بازهم کاری از پیش نمی‌توانید ببرید. اگر همت نداشته باشید اما افلاطون هم باشید و بدانید ریشه مشکلات کجاست، بازهم ول‌معطلید. در فقدان خرد و عشق و همت، همه شعار می‌دهند. از شعاری به شعار دیگر میل می‌کنیم و خیال می‌کنیم پس از فرسوده‌شدن شعار قدیم و خلق شعار جدید، مشکلات حل‌شدنی هستند؛ اما نیستند. در غیاب تفکر و عزمی جدی برای ساختن، روزبه‌روز ویرانه‌ای بر ویرانه‌های پیشین افزوده می‌شود و ما دوره می‌کنیم روز را و شب را و هنوز را.

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha